موزیکفا: استاد باقر لاله مدرس موسیقی و یکی از مفاخر موسیقی در شهرستان قرچک بعنوان مسئول انجمن موسیقی این شهرستان ،در راستای تلفیق موسیقی و شعر مطالبی را برای علاقمندان متصور ساخته که به بصورت مشروح در این مطلب به رابطه موسیقی و شعر اشاره داشته است.
رئیس انجمن موسیقی شهرستان قرچ گفت: میان روح آدمی وشعر و موسیقی رابطه ای قوی وجود دارد؛ چرا که روح ما از هماهنگی برخوردار است واگر موزون نباشد بیمار است و بیماری روح را با شعرو موسیقی است که می توان شفا بخشید. اما هنرمند بودن موهبت خاصی است که تنها افراد حساس از آن برخوردارند؛ شاعر باید خوب ببیند و خوب حس کند
هنر موسیقی که ماده ی آن صدا و آهنگ است ابعاد ندارد و جنبه ی روحی آن بی نهایت قوی است، چون حس شنیدن از حس دیدن روحی تر است و به علاوه در موسیقی حرکات و جنبش های روحی٬ روح ما را به حرکت در می آورد و از جانب دیگر برای فهم یک مجموعه متناسب موسیقی حافظه لازم است، چه تمام آن٬ در آن واحد به گوش نمی رسد و برای لذت بردن از آن باید مجموعه را جزبه جز پیروی کرد؛ پس جنبه ی روحی موسیقی بر جنبه مادی آن غلبه دارد. واز موسیقی برتر، هنر شعر است که آخرین مرحله هنرهاست و ماده ی آن سخن است؛ یعنی لطیف ترین ٬عالی ترین و معقول ترین آثار انسانی است وصورت وروح آن از تمام هنر ها بیش تر و جامع تمام هنرهاست.
شعر یک هنر جسمانی است که اصل آن روحی است، نیروی الهامی که در آن است به سان موسیقی قوی است، به سان مجسمه وضوح دارد وآشکار است.شعر، معانی روحی را آشکارا بیان می نماید و احساسات نهانی را همان گونه که شخصیت ها و مناظر را نشان می دهد، بیان میسازد. واسطه شعر تصور است، نه صدا مانند موسیقی و تصور واسطه بدن و روح است اما به عقیده ی هگل( فیلسوف وطبیعی دان آلمانی )، موسیقی، شعر را تشکیل می دهد، مانند وزن و آهنگ .
وی در ادامه گفت:موسیقی دان مانند کسی است که تحت تاثیر خواب مغناطیسی قرار گرفته باشد،سپس نغمه هایی می- سازد که در هنگام بیداری و حال عادی از عهده ی ساخت آنه هرگز بر نمی آید وحتی از درک چگونگی به وجود آوردن آن ناتوان است.
موسیقی مظهر و نمونه ی اراده ی جهان است. آغاز موسیقی از آواز موزون درختان، از ناله ی جویبار ونغمه ی آبشار، غوغای توفان وآشوب امواج شروع می شود. عالیترین نوع موسیقی مربوط به بشر است و غم های او را نشان می دهد؛ پس، بشر،مهمترین موضوع موسیقی است،درست مانند شعر
استاد سازهای تنبک ،آکاردون و سنتور ابراز داشت: موسیقی دان مانند کسی است که تحت تاثیر خواب مغناطیسی قرار گرفته باشد،سپس نغمه هایی می- سازد که در هنگام بیداری و حال عادی از عهده ی ساخت آنه هرگز بر نمی آید وحتی از درک چگونگی به وجود آوردن آن ناتوان است.
موسیقی مظهر و نمونه ی اراده ی جهان است. آغاز موسیقی از آواز موزون درختان، از ناله ی جویبار ونغمه ی آبشار، غوغای توفان وآشوب امواج شروع می شود. عالیترین نوع موسیقی مربوط به بشر است و غم های او را نشان می دهد؛ پس، بشر،مهمترین موضوع موسیقی است،درست مانند شعر
اولین چیزی که در کودکان مشاهده می کنیم عشق به کمال است، که آن ها را به تفحص و تجسس وامی دارد و نیز عشق به جمال. کودک همین که احساس در او شکفته می شود می بینیم که لالایی را که یک آهنگ موزون است دوست می دارد و با آن به خواب میرورد. وقتی کودک وارد خیابان میشود اولین چیزی که یاد می گیرد آهنگ های موزون است حال یا به صورت سرود های ملی و یا به صورت ترانه ها .
دلیل بر این است که هنر در سرشت انسان است و طبیعی است که انسان آهنگ موزون را دوست داشته باشد
او معتقد است؛صدای نی را طبع بشر دوست دارد. ولی از صدای نی همه عالمهای مرموز فوق طبعت نمی رود. اما وقتی نی به دست مولوی می افتد از صدای نی به افق های دور دست می رود؛ مولوی از همان نی که ما بارها دیده ایم برداشتی بس ظریف، عارفانه و فلسفی میکند .
استاد لاله پیشکسوت موسیقی و یکی از چهرهای ماندگار حوزه موسیقی در جنوب شرق تهران در پایان سخن اشاره داشتند:
اگر رعایت توازن و تناسبهای یاد شده میان آهنگهای یک مجموعه صورت نگیرد و روح شادی زا و اندوه آفرین آهنگها یکی به دنبال دیگری بر سراپردة گوش شنونده حمله ور شوند ، یا شنونده در حال بوس وکنار معشوق باشد که یکباره صداهای ناهنجار انفجار بمب و خمپاره او را تکان دهد و سراسیمه اش کند و یا این که شنونده همگام با سرعت یک تال موسیقی در رقص باشد که دفعتاً آرامی تال دیگر دست او را گرفته سرجایش بنشاند ، پس این خود بی شباهت به کوهگردی فکری نیست. چون طی نمودن این همه فرازها و فرودهای متعدد ، جز خستگی به بار نمی آورد. اینجاست که روح موسیقایی شنونده ترجیح میدهد که ازین کوهگردی صرف نظرکند و با همان هنرمندان بیابانگرد به بیابانگردی بپردازد ؛ زیرا بیابانگردی ساده تر از کوهگردیست .
دیدگاه خود را ثبت کنید.
دیدگاهها