موزیکفا : لی لا رضایی؛ ترانهسرا، فیلمساز و فعال عرصه رسانه در حوزه هنر است که تجربیاتی در زمینههایی مختلف از جمله سینما،ادبیات و موسیقی دارد.
به گزارش مویکفا به نقل از رکنا، لیلا رضایی تحصیلات تکمیلی او در رشته زبان و ادبیات فارسی است و سابقه تدریس در دانشگاه آزاد اسلامی،علمی-کاربردی و همچنین تدریس در کارگاه های آزاد خبرنویسی و روزنامهمگاری را در کارنامه خود دارد.
لی لا رضایی در زمینه ترانه با خوانندگانی همچون محسن چاوشی،روزبه نعمتالهی، مهرداد شهسوارزاده و ... همکاری داشته و از آنجایی که در زمینه موسیقی در رشته آواز کلاسیک شاگرد استاد بزرگی همچون محمد نوری بوده بالغ بر ۳۰ قطعه موسیقی را در جایگاه همخوان اجرا کرده است. در این زمینه با گروه کر بزرگ شهر تهران ،گروه موسیقی زیتون نیز همکاری داشته،بیش از ۷۰ کنسرت اجرا کرده و در آلبومهای مختلفی نیز خوانده است که شاخصترین آنها آلبومهایی در همکاری با مرحوم مهدی رفعتی شاگرد استاد انوشیروان روحانی و زیر نظر مستقیم این آهنگساز بزرگ است.
فیلمهای کوتاه اتوبوس و آدم برفی از ساخته های اوست و در آثاری همچون « شبی برفراز...»، «۲۴ ساعت خواب و بیداری» و ... ایفای نقش کرده است.
با لی لا رضایی که هماکنون مدیریت هنری چندین شخصیت هنری را در دست انجام دارد،گفتگو کردهایم:
چه المان هایی درون شما باعث شد به حیطه هنر پناه بیاورید؟
-محدودیت بعضی ها را خانه نشین می کند و برخی دیگر برای فرار از آن، راههای مختلفی را تجربه می کند و بالاخره یکی از آن راهها به هدف میرسد . زمانی که نسل من داشت رشد می کرد، خانواده ها از یک سو، و جامعه از سوی دیگر اجازه خیلی از کارها را نمیدادند. شاید همین جوها باعث شد نسل ما جستجوگر بار بیاید .برای رسیدن به خواسته هایش خودش تلاش کند و اما به سختی و دیر به آنچه میخواست، برسد.
شروع فعالیت های شما در عرصه رسانه به چه شکل رقم خورد؟
من برای رسیدن به آنچه هدفم بود(هنر)، به سمت نوشتن درباره هنر رفتم .این کار باعث میشد احساس کنم قدم به قدم به آنچه میخواهم نزدیک میشوم .
قضیه وقتی جالب شد که برای اینکه خبرنگار و ژورنالیست بهتری بشوم، به سمت هنر رفتم.
از آغاز فعالیتهایتان تا کنون و قطعا برای آینده چه دغدغه و دغدغه های ثابتی را در حیطه تخصصی برای خودتان برگزیده اید و طی وجود آنها قدم برداشته اید؟
همانطور که اشاره کردم ،برای بهتر شدن در حیطه نویسندگی هنری ، به سراغ آموزشموسیقی رفتم . چون بر این باورم که یک ژورنالیست تخصصی باید با ابعاد و زوایای مختلف هنر آشنا باشد.مثلا وقتی داری با یک اهل فن گفتگو میکنی، با اصلاحات و واژگان و دایره لغاتی که استفاده می کند، آشنا باشی. مقوله تربیت خبرنگار متخصص بحث پیچیده ای است که در این بحث نمیگنجد.
از موانع و پستی و بلندی هایی که لی لا رضایی به عنوان یک بانوی مستقل عرصه رسانه و هنر در طی این سه دهه داشته برایمان بگویید.
-ورود به این عرصه واقعا کار راحتی نبود. مثل امروز نبود که از در و دیوار آدم بریزد و همه هم خود را متخصص معرفی می کنند. ما از نسل نوشتن ها و ریختن در سطل زباله هستیم . نسلی هستیم که نوشته هایمان توسط چند مافوق خوانده،ویرایش و چاپ میشد. حتی به تایپ ساده مسلط نبودیم. یکباره فاصله گزاری اتفاق افتاد و انگار از یک برهه تاریخ به برهه ای دیگر پرتاب شدیم. مجبور شدیم تایپ کردن یاد بگیریم و همچنان که در دفتر تحریریه روبروی هم نشسته و با تلفن مصاحبه میگرفتیم، تایپ هم میکردیم . مجبور شدیم کار با کامپیوتر را یاد بگیریم وخیلی جبرهای دیگر که سرعتمان را کم کرد، اما به ما بسیار آموخت و باعث رشدمان شد.
ریشه و دلیل فقط مسئولان و قانون گزاران هستند یا همکاران شما و فعالان رسانه و هنر و موسیقی نقشی قابل توجه و حتی موثر تر از مسئولان در این روند دارند؟
در هر حوزه ای از فعالیت همکارانی هستند که چوب لای چرخ بگذارند. اما به نظرم نباید جدی گرفت. چون کسی جای کسی را تنگ نمی کند و برای فعالیت همه،فضا هست.
چه میزان در فعالیت های لی لا رضایی و دیگر فعالان علمی و تخصصی رفتار کردن جای داشته است ؟
خوشبختانه تخصصی کار کردن در شغل ما جا افتاده است. اما اینکه تخصصی در یک رشته فعالیت کنی با اینکه در آن حوزه متخصص باشی ، بسیار متفاوت است. برای درک بیشتر مثال واضحی میزنم: خبرنگاری در حوزه ادبیات مشغول است اما وقتی اسم بیدل دهلوی بیاید ،او را نمیشناسد. چون متخصص ادبیات نیست و در هر حوزه ای هم به همین ترتیب!
علاقه به چه ژانرهایی باعث شد که بروی سمت فیلمسازی و توانسته ای دغدغه های ثابت خودت را در فیلم ها نشان دهی؟
بیشترین دغدغه ای که داشتم درباره واقعیات زندگی و نحوه مواجهه انسان با موقعیتهاست. ژانر مورد علاقه ام دنیای رئال سینما بوده و به تصویر کشیدن موقعیتهای یک زندگی از انسان معمولی !نه دنبال ملکه و پادشاه ساختن بوده ام ،نه فضاهای فانتزی و پست مدرن ! حرفم را با ساخت فیلمهایم زدم و تمام !
سه تجربه بازیگری در کارنامه شما وجود دارد اما دیگر فعالیتی نداشتید . چرا؟
چون تجربه های من میخواستم را به دست آوردم وآنچه که لازم بود را یاد گرفتم .اساسا دنبال بازیگر شدن نبودم و چون در این حوزه می نوشتم دست به تجربه های تازه می زدم.
یعنی اگر موقعیت فراهم شود، دنبال نمی کنید؟
هیچ چیز قابل پیش بینی نیست . زندگی پر از غیرمنتظره هایی است که زندگی انسان را دگرگون می کند .
چه میزان در جذب استعداد های تازه و آموزش به علاقه مندان توانسته ای خودت را موفقیت آمیز محک بزنی؟
فکر می کنم توانسته ام موفق عمل کنم و دوستان جدید، با انرژی و انگیزه به دنیای رسانه تربیت و معرفی کنم .
لازمه این حرفه علاوه بر استعداد ،دارا بودن روحیه پرسشگر و تلاشگر است. قطعا کسی که به این سمت و سو می آید، این خصوصیات را اگر داشته باشد ،موفق است . بماند که برخی نیز کاسبی راه انداخته اند.
به عنوان یک فعال هنر و رسانه جایگاه موسیقی ،سینما و تئاتر ایران را در مارکت بین المللی باتوجه به روندی که طی کردی چگونه ارزیابی می کنید؟
به جز تعداد هنرمندان انگشت شمار ، بقیه به فکر زدن جیب ملت اند. نه فرهنگسازی می کنند،نه حرف برای گفتن دارند و نه تاجی به سر هنر مملکت می گذارند. سینماها پر از فیلمهای مصرفی اند که با کلیشه ای ترین دیالوگ ها و اتفاقات یکی دو ساعت مردم را هدر میدهند. توقع فرهیختگی نیست، اما اینقدر بی تفاوت بودن هم شایسته نیست . یک نگاه به فیلمها بیندازید متوجه میشوید که بازیگر-اسپانسرها جای بازیگران حرفه ای را گرفته اند.هنرمندان واقعی در خلوت و انزوا با بی پولی دست وپنجه نرم میکنند و عرصه به این اسپانسرها واگزار شده است.در موسیقی اوضاع بهتر است و در تاتر حتی بهتر!
روزنامه نگاری کشور را چگونه ارزیابی می کنید؟
چشم انداز روزنامه نگاری آینده خوشبینانه است . در میان انبوه ناکارآمدها نسل خوب هم خواهیم داشت.
چرا رفتی سمت نوشتن کتاب و اینکه نتیجه نگرفتن به دلیل محدودیت ها و شرایط نا به سامان در سینما و تئاتر در رفتن به سمت نوشتن کتاب نقش داشته؟ به نتیجه مطلوب خودت رسیدی؟
نوشتن کتاب دغدغه همیشگی ام بوده است. ربطی به محدودیت و این چیزها ندارد. این کتاب در واقع ادامه پایان نامه ارشد من در سال 98 با عنوان واسوخت در شعر است و بله سعی دارم به نتیجه مطلوب برسم. فعلا در دست تالیف است و فکر میکنم با کمکها و همراهی استاد عزیزم دکتر مهدی پرهام بتوانم آن را به زودی منتشر کنم.
کارگاه های خبرنگاری به کجا رسید ؟ همچنان دائر است؟
با همکاری همکار ارجمندم آقای محمدرضا علیزاده تصمیم به گشایش مجدد آنها و بهره گیری از دانشجویان در پروژه های پیش رو داریم. همچنین در همکاری با برخی از رسانه ها برای آموزش اصول اولیه نوشتن به توافق رسیده ایم که به محض شروع اطلاع رسانی خواهیم داشت.
لی لا رضایی در حال حاضر چه چشم اندازی را برای عرصه فعالیتی رسانه برای خودش باتوجه به روندی که طی کرده برای خودش در نظر گرفته است؟
شاید ابتدای مسیر هدفم چیز دیگری بود اما همچنان برای بهتر شدن در حرفه روزنامه نگاری و ژورنالیستی تلاش میکنم و آموزش می بینم . جهان پر از آدمهایی است که کارهایشان را نیمه رها کرده و کار بعدی را دست گرفته اند. نمیخواهم یکی از آنها باشم.
با توجه به اینکه طی ۱۵ سال اخیر ما با هجوم ترسناک دیس اینفورمیشن ها در رسانه و فضای مجازی روبه رو بوده و هستیم در کارهایت با این مسائل رو به رو بودیاز تجاربتان بگویید؟
متاسفانه بله ! از یک جایی به بعد وضعیت به گونه ای شد که به جای اینکه خبرنگار و نشریات رسانه عوامل هنری باشند، آنها خود رسانه خود شدند. کار به جایی رسید که امروزه هر کس رسانه خودش است و با حضور در شبکه های اجتماعی اخبار خود را بدون هیچ واسطه ای در اختیار علاقه مندان می گذارد. به جرات میتوان گفت داریم به جایی می رسیم که آنها رسانه ما باشند. یعنی رسانه رسانه ها!
شخصیت های کاذب حاضر در شبکه های اجتماعی نیز به این وضعیت ناهمگون دامن زده و شرایط را بد و بدتر می کنند و این جریان ناگزیر است.
ما در ابعاد گوناگون کشورمان دچار کالای مصرفی بوده و هستیم و متاسفانه هنر و رسانه انحصاری شده است.
به عنوان یک فرد با تجربه برای جلوگیری از این روند به نظرتان بهتر هست چگونه عمل کنیم؟
اینکه هنر را دور از مصرف زدگی نگه داریم که لازمه آن فراهم کردن تغذیه به روز عناصر هنری است. به روز شدن در بخش تخصصی هنر در هر حوزه ای به اضافه بهره مند شدن از دانش آن، می تواند مانع از مصرف زدگی شود. از طرفی همسو نبودن با ذائقه فرودست نیز یکی دیگر از لازمه های این جریان است. به هر حال ذائقه هایی که انتخاب کننده اند، از کف جامعه نشات دارند و مصرف زدگی محصول این جریان است.
از نقاط مبهمی که هنوز به آنها در حیطه فعالیتی خود نتوانسته اید پاسخی دهید برایمان بگویید.
بگذارید این را بگویم که جامعه فرهنگی ما بیمار است و بخصوص جامعه رسانه ای. هیچکس سر جای خودش نیست که اگر بود خیلی از مجرب ها و پیشکسوتان در خانه ها نمی ماندند تا جای خود را به عده ای بی سواد قلم فروش بدهند. کسانی که تا پول نگیرند کار نمیکنند . تا هزینه دریافت نکنند، خبری منتشر نمیکنند. اینها عرصه روزنامه نگاری و رسانه را مکدر کرده اند. بخش تاریک شغل ما همین است که یک روز شاگردی که خودت الفبای کار را به او آموخته ای در جایی بالادست تو می شود و باز مجبوری که تحمل کنی.اما تا کجا ؟ کسی نمی داند!
دیدگاه خود را ثبت کنید.
دیدگاهها