گره ی کور دلم از دل تو وا نمیشه
کوری این گره اینقدر گمه پیدا نمیشه
تا میوفتم یاد تو بند دلم ، پاره میشه
تو که میدونی که چقدر بی تو بیابونه دلم
قحطی بوی بهار و ابر و بارونه دلم
خونه دلگیر شده دیر شده ، خونِ دلم
از سر شب توی کوره تب دارم پرسه میزنم
این شهر و وجب به وجب
شنیدم حالمو پرسیدی فهمیدی داغونم
اشک به چشات اومده ، چه عجب
از سر شب توی کوره تب دارم پرسه میزنم
این شهر و وجب به وجب
شنیدم حالمو پرسیدی فهمیدی داغونم
اشک به چشات اومده ، چه عجب
ترسیدم باز گلاویز بشم با فکرت
ترسیدم دوباره پاییز بشم با فکرت
اومدم در برم از یاد تو چون ترسیدم
مثل پاییز غم انگیز بشم با فکرت
از سر شب توی کوره تب دارم پرسه میزنم
این شهر و وجب به وجب
شنیدم حالمو پرسیدی فهمیدی داغونم
اشک به چشات اومده ، چه عجب
از سر شب توی کوره تب دارم پرسه میزنم
این شهر و وجب به وجب
شنیدم حالمو پرسیدی فهمیدی داغونم
اشک به چشات اومده ، چه عجب