ای ماه من
پنهان نشو
دوری نکن
از آسمانم
ای ماه من
امشب چرا
بی آشنا
بی همزبانم
ای بی خبر از من، جاماندهام از تو
باید چه کنم با دنیای پس از تو
ای تاب و توانم، بی تو نتوانم
با گریه سحر شد، شبهای خزانم
عشق
جانم به لب آمد
جانا
در عشق تو من
رسوای جهانم
عاشق تر از آنم
ای یار
از بند غمت
دل را برهانم