احمد صفایی هیچ

نباید تو دلم راه میدادمت اینا همه تقصیر قلب سادمه
هر چی میکشم از اعتمادمه تنها ضعف هر کسی عشق ادمه
نباید با چشات روبرو میشدم کار اون چشات بود که اینجوری شدم
نباید قلبمو میدادم دست تو آخه فکر میکردم نیست مثل تو
حالا من هیچ تو خودت چطوری میتونی دووم بیاری
حـالا من هیچ اذیت نمیشه با خاطرات خوبی داریم
حالا من هیچ تو هم مثل من داغونی یا که بی خیالی
حالا من هیچ چطور میتونی به جز من بگی عشقم
حـالا من هیچ چطو میتونی فراموشم کنی حتی اسمم
حالا من هیچ خودت نموندی اسمشو گذاشتی قسمت
سر به زیر و ساکت بودم فکر میکردی نمیدونم چخبره
خنده هات که بی رنگ شدن فهمیدم جز من تو دلت یه نفره
هر کاری بگی کردم فکر و خیالت از سر من بپره
حالا من هیچ تو خودت چطوری میتونی دووم بیاری
حـالا من هیچ اذیت نمیشه با خاطرات خوبی داریم
حالا من هیچ تو هم مثل من داغونی یا که بی خیالیا
حـالا من هیچ چطور میتونی به جز من بگی عشقم
حالا من هیچ چطو میتونی فراموشم کنی حتی اسمم
حـالا من هیچ خودت نموندی اسمشو گذاشتی قسمت