امشب دوباره بارون اومد باز توی سرم خاطرات با اون اومد
اون الان پی عشقو حالو من اینجا توی حال داغونو بد
بازم شب بیداری بایه زیر سیگاری پر ته سیگاری
شدم معتاد این زهرماری چرا زندگیم افتاد رو دور بدبیاری
.
.
با اینکه بم بد کردی ولی باز دلم میخواد برگردی
مدام توی سرم میچرخه تموم لحظه هاییکه بحث کردی
تمومه فکرای شهر شروع میشه سر شب میترسم آخرشم از این زندگی زده شم
.
از صبح تا شب بدون هدف باز این دست لامصب به هیچ کاری نرفت
تو خونه فراری از کل عالم فک میکنم همه یه جورایی ضد حالن
بازم شب بیداری....