ندانم کجا می کشانی مرا
سوی آسمان یا به خاموش خاک
نی ام در هراس از تو ای ناگزیر
ندانم کجا می کشانی مرا
ندانم لیک دانم یقین
کز این تنگنا می رهانی مرا
ندانم کجا می کشانی مرا
ندانم کجا می کشانی مرا
مرا خراب می کند سکوت چشم های تو
و باز تنگی نفس و باز هم هوای تو
دوباره می زند به این سر جنون گرفته ام
دوباره انقلاب من دوباره کودتای تو
ندانم کجا می کشانی مرا
سوی آسمان یا به خاموش خاک
و یا جانب نیروانا و نور
کجا می کشانی نهانی مرا
ز سنگینی کوله بار وجود
سبک داری ام دوش و آسوده سار
بر این سوی بی سوی خویش ام نهان
چه بزمیست این میهمانی مرا
مرا خراب می کند سکوت چشم های تو
و باز تنگی نفس و باز هم هوای تو
دوباره می زند به این سر جنون گرفته ام
دوباره انقلاب من دوباره کودتای تو
مرا خراب می کند سکوت چشم های تو
و باز تنگی نفس و باز هم هوای تو
دوباره می زند به این سر جنون گرفته ام
دوباره انقلاب من دوباره کودتای تو