[قسمت ۱ : مهیار]
بد حال خیابونا
غمگین مثل سوز گیتار
تنهام از این بالا گیجم
بیافتم خودم یا ته سیگار
بد حال خیابونا
فقط منو بذار خونه
تو ماشین خاموش ضبط
سکوت تنها صدامونه
خنده ها شده دکوری
دروغه جواب چطوری؟
مرد دیگه ذوق ما
واسه شمالای یهویی
اگه میشه برو خونه
یه هیولا تو خیابون
به نام خاطره پی منه
میکشتم زودتر از سیانور
فقط منو بذار خونه
میخوام تعطیلیمو اصلا خونه باشم
سراغمم کسی گرفت
بگین یجا دیگهست و دوره راهشم
کارای عجیب میکنم
کار تعطیله اَ جیب میخورم
از آدم جدید بیزارم
اَ رفیقای قدیم میبرم
میزنم عطرشو به بالشم
واسه من بسته حتی یادشم
فکر کنم بزرگ شدم دیگه، نه؟
[همخوان : مهیار]
من شدم معتاد تنهایی
نه کسی میاد دیگه
نه من میرم جایی
ساکتم بی حوصلهم سردم
بس که گیر کرده تو دلم یه حرفایی
من شدم معتاد تنهایی
بارون و یه پنجره چایی
من شدم معتاد تنهایی
تا همیشه، نه یه شبایی
[قسمت ۳ : هیدن]
یه سفر ادامه دار
یه چمدون اضافه بار
همیشه منو کشته نگاه یار
مدوسا با چشمای مار
عاقبت نارفیق یه فاجعهست
که سهم ما نیست
این حال بد لایقم نبود
اصلا نه انتظار نیست
برا من نه
فکرش از تو سر یه لحظهام نرفت
من مسافرم
ته خط رسیدم نه مهم نیست از چه راهی
خونه ساکت تیوی خاموش
دل ما داغون تنگ
یه سیگار رولی داروش
بارون میزنه رو شیشه آهنگ
فقط منو بذار خونه
نه حال ویسکی نه حال برگ
تو این خیابونا
میزنه رو دلم خاطره چنگ
یه حس خیلی غریب تو محیطه
خستهم از این شبا و
خوشی های فرمالیته
میخوام خونه باشم
زل بزنم به تاریکی
تو از حرف زدن با جای خالی چی حالیته؟
میزنم حرفمو با میز، با آینه، دیوار
چون دیگه باتو امیدی نیست به دیدار
صدای پیانوی شکسته و ناکوکم رو
میشنوه