چشماتو می بندی و دنیا خواب می ره چشماتو می بندی جهان تاریک می شه
دوری ولی یه سایه هم قد تو هر شب
آهسته آهسته بهم نزدیک می شه
وقتی که می دونم تو آرامش گرفتی
باید یه راهی باشه که آروم بگیرم
می شه هنوزم با خیالت زندگی کرد
می شه تو رو پیدا کنم هر جا که می رم
تو با منی توی کافه هایی که نرفتیم
تو با منی توی خیابونای پاییز
تو با منی توی خنده های از ته دل
تو با منی توی غروبای غم انگیز
تو با منی حتی اگه با من نباشی
تو حال خوب عکسای یادگاری
تو خوابو بیداری تو شعرهای نگفته
تو با منی توی شبهای بی قراری
قلب تو داره می زنه توو سینه ی من
قلبی که از هیچ آدمی دلخور نمی شد
هر شب توی خوابم اگه با من نبودی
با هیچ چیزی جای خالیت پر نمی شد
دوری ولی دست منو می گیری از دور
اصلا مگه این عشق می تونه بمیره
می بوسمت توو عکس های یادگاری
می بینمت ، دنیا که از دنیا نمی ره