جهان را با نسیم پرچم سرخت تکان دادی تو با جان دادنت، بر هر امیدِ مرده جان دادی به خاک افتادی و تاریخ با افتادنت برخاست زمینافتادگان را اشتیاق آسمان دادی چگونه از تو ای احسان مطلق دست بردارم؟ که حتی دشمنت را هم در آغوشت امان دادی تو در گودال هم تنها به فکر این و آن بودی عبایت را به این دادی، قبایت را به آن دادی کسی از محضر تو دستِ خالی برنمیگردد گواه من عقیقی که به دست ساربان دادی تو در این اربعینها محشر کبری به پا کردی و راه قبله را آن گونه که باید نشان دادی