متن دیشب خبرم دادند
اندوه به حراج است
من صبح به صف بودم
این است مرام ما
گفتند که یارت را
از راه به در بردند
در حاشیه پیچیدند
این نسخه به نام ما
در خویش فرو رفتم
این عشق چه بد ذات است
بیگانه حلال او
معشوق حرام ما
گفتم که خداوندا
این رسم خدایی نیست
عشق است به روز او
درد است به شام ما
تاوان کدام خنده
با بغض عجین گشته
دیروز چه کردم که
زخم است مدام ما
ای یار خطر کردی
دزدانه گذر کردی
جانا همه نفرینت
شد تکه کلام ما
روزی دیگری آید
همواره به نام عشق
با غمزه ی جانانه
گیرد انتقام ما...