زمستون
یادمه وقت رفتن تو ،
توو یک شب سرد زمستون
من توو سکوت تلخ جاده ، تو بیخیال از من گریزون
دونه دونه اشک حسرت می چکید از چشمای من ، توو غروب تلخ جدایی
برف سنگین زمستون رد پاهاتو می پوشوند ، نمی دیدم حتی کجایی
نازنین من ، من که پیش چشمات می مُردم
می رفتی و با رفتن تو جون می سپردم
تو به من میگفتی همیشه ، زنده بودن بی تو نمیشه
رفتنت رو باور نداشتم ، که ببینم از پشت شیشه
نمی دونستم حرفات دروغ بود ، دروغ بود ، مثل حبابی رو تن رود
حالا دونستم ، هیچوقت تو دوستم نداشتی ، که رفتی و تنهام گذاشتی
نازنین من ، من که پیش چشمات می مُردم
می رفتی و با رفتن تو جون می سپردم
عشق من برگرد دوباره
دلم بی تو طاقت نداره
روز و شب هوای خونه پر از سکوت و انتظاره
دیگه آرزو ندارم غیر دیدنت ...