ترس رسوایی ندارد هرکی نوشد جام عشق ترس رسوای ندارد هرکی نوشد جام عشق سنگ طفلان شهرت دیگر دهد مجنون را هی....
نه از خاکم.نه از بادم نه دربندم نه آزادم
نه آن لیلا ترین مجنون.. نه شیرینم نه فرهادم هی ......
مرغ دلکم . نی نی . مرغ دلکم
مرغ دلکم. جان جان . مرغ دلکم
آمدم امروز با دیدن یار چه عجب روز است
لازم است به من جانم لازم است به من که ببینم من دیدن یار چه عجب خوب است
(مرغ دلکم شده شیدای با سوی چمن نشود راهی مرغ دلکم شده شیدای با سوی چمن نشود راهی)
میل آشنای با گل انار چه عجب خوب است
آمدم امروز با دیدن یار چه عجب روز است
داره دل من جانم داره دلکم به سر هوست در روز دیدار
سالها مه بودم در آروزیت یک بار ببینم قد دلجویت سالها مه بودم بر آرزویت یک بار ببینم قد دلجویت
ناله های من جانم ناله های من ناله های من جانم ناله های من . رسد به گوشت از دیشه ای خاک ان کدام روز است
بودم به سرت سالها دلگیر در گردن من زده ای زنجیر بودم به سرت سالها دلگیر دم گردن من زده ای زنجیر
کی خلاص شووم کی خلاص شووم من به آسانی چشمم شده چال
چه عجب روز است