برای دیدنت بابا
کیو باید ببینم من
گل عمر خودم رو یا
یه دسته گل بچینم من
منو به دست کی دادی
که دستامو رها کردی
دعا کن باز برام بابا
دعا کن تا که برگردی
کجا آروم تو خوابیدی
که روحم غرق تشویشه
یکی صدا کنه :بابا
تو قلبم زلزله میشه
حضورت مبهمه شاید
همین که خالیه پُشتم
همین بودن پوشالی
همین که خنده رو کشتم
۵)تو فکر آسمون بودی
تو چشمات ابرای غم بود
زمین واسه تو رو داشتن
زیادی تیره و کم بود