شبیه برگ پاییزیم
تو هر فصل میریزیم
روی خاکه تن سرد
شبیه ابر میریم و
کسی مارو نمی بینه
تو رگهامون گرفته لخته ی درد
شبیه گله های قاصدک
تو کوچه ها گشتیم
پیام روشن دلامونو
هیچکی نمیخونه
اخه،ابر زمستونی
چرا رد میشی از اینجا
کی گفته این حوالی
کسی مشتاق بارونه
کی گفته خونه های
شهرما ایینه بارونه؟
شهاب شب گذر
لبخند رویایی نزن رد شو
کسی تعبیر خواب ارزو هارو نمیدونه
دلای خستمونو بغچه پیچیدیم و رفتیم
کسی حتی برامون شعر برگشتن نمیخونه