در اوائل بهار سال ۱۳۷۶ با سعیده آشنا شدم،
در همون دوران گفتم سعیده ما در آینده با هم ازدواج خواهیم کرد، و زندگی خوبی خواهیم داشت،
ولی در آن موقع هستند کسانی که که مانع این زندگی میشوند،
و تو فریب آنها را خواهی خورد، و از من جدا می شوی،
و بعد از مدتی، دوری از من را تحمل نمیکنی
و خواهی برگشت، ولی در آن موقع من ازدواج
کردم و دیگر شرایط بهم رسیدن را نخواهیم داشت، و تو این دوری را تحمل نخواهی کرد و از این دوری خواهی مرد،
و در سال ۱۳۷۸ ازدواج کردیم و در ۱۳۸۵/۱۲/۱۹ که در ترک هفتم اشاره شده جدا می شویم،
و در ۱۳۹۴/۷/۲۲ (اشاره در ترک هفتم) اول صبح با تلفن اعلام میکنند که سعیده فوت کرده.
در نهایت من که از سال ۱۳۷۶ تمام حرفهای دلم را به زبان شعر برایش میگفتم را در مجموعه اشک نامه نوشتم.