ببین زندگیم و برای تو به هم زدم
شبا با خیالت تو کوچه ها قدم زدم
بیا مث گذشته باز به روی من بخند
نرو این در لعنتی رو پشت سر نبند
دلم بهونه میگیره همش میخواد تورو
آه بمون نرو
یه شب خواستم که از خیال تو سفر کنم
شب و بی خیال چشای تو سحر کنم
چشات از تو قاب نگاه من که کم نشد
نشد ، بی خیال نگاه تو بشم نشد