چگونه ریشه کرده ای به عمق روح و باورم
منی که پشت کرده ام به گریه های مادرم
بگو چگونه میشود که از گذشته دور شد
بگو چگونه میشود خدایی از غرور شد
مرا رها کن از عذاب که خسته ام زعشق تو
به این جهنم آمدم به وعده بهشت تو
زچشم تو به جز فریب دگر چه شد مرا نسیب
شبیه جنگ دیده ای که در وطن شده غریب
گذشتم از نگاه تو که نوش ناکسان شوی
گذشتی از جنون من که سهم دیگران شوی
مرا رها کن از عذاب که خسته ام زعشق تو
به این جهنم آمدم به وعده بهشت تو