رفتی تو پاییز دل من شد لبریز از عشق و احساس
قلبم درگیرت هیچ کسی مثل من تورا نمی خواست
دلما سوزوندم چشم براهت موندم عاشقت هستم نگفته پیداست
تو قرار اول مثل لالالیی بود صدای بارون
رفتی سفر تنهای بگو کی می آیی کاش میدونستی شدم پریشون
امشب آرزو کردم تورا ببینم حتی تو آسمان هفتم بشه لحظه دیدار
قلبم اینجا بازم در انتظاره چشام مونده به راهت ای یار
خونه پر از خاطره هایی که از تو مونده اینجا ولی نمیشه تکرار
بی تو اما چرا یخ زده دستام تو را کم داره قلبم انگار
نیستی اما باز گل سرخ وسط باغچه شکفته
نمیدونی که دل من بازم برات ترانه گفته
چشمات دریای شماله عشق تو خواب و خیاله
از تو خاطره دارم باید که بی تو ببارم
امشب آرزو کردم تورا ببینم حتی تو آسمان هفتم بشه لحظه دیدار