من توو وقتایی که بغض امون نمیده به چشام
خیره میمونم به عکسی که ازت مونده برام
گاهی وقتا انقدر دلم برات تنگ میشه
که بجز یه لحظه دیدن تو چیزی نمیخوام
مث اون پنجره که اسیر دیوار شده
زندگی کردن برام بعد تو دشوار شده
مث اون پنجره که اسیر دیوار شده
زندگی کردن برام بعد تو دشوار شده
بس که از فکر نبودن تو لبریز شدم
مث یه حادثه تلخ و غمانگیز شدم
من توو نو بهار بودنت جوونه زدم و
توو عذاب رفتنت اسیر پاییز شدم
مث اون پنجره که اسیر دیوار شده
زندگی کردن برام بعد تو دشوار شده
مث اون پنجره که اسیر دیوار شده
زندگی کردن برام بعد تو دشوار شده