دست تقدیرم بگیر و از میان آتشم بردار
بی هوا راه امیدم باش و قلبت را به من بسپار
دور تا دور تو میگردم اگر خواهی چو پروانه
دور تا دور تو میگردم اگر خواهی کبوتر وار
بی روی ماه تو انگار در ویرانی من باغمت تنهای تنهایم
بی ناز چشمانت حتی خود حتی خود ویرانی دیگر نبود همپای غمهایم
بی تو هر لحظه مرا ترس فرو ریختن است
مثل شهری که به روی گسل زلزله هاست زلزله هاست
تو شبیه رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی بین منو تو فاصله هاست فاصله هاست