خانه ات اباد عشق که منه دلتنگ را این چنین ازردی
از دله شب هایم ماه زیبایم را بگو کجا بردی
خانه ات اباد عشق
خانه ات اباد عشق
ای ورد زبان من ارامش جان من دردا که از این دوری تو سوخت جهان من
ای زخمه ی دلخواهم در هردو جهان ماهم بی تاب تو ام تا نرسی خیره به این راهم
امان از این عشق که بی تو کرده هر نفس حرامم این عشق
نشانده زهر عاشقی به کامم این عشق
امان از این عشق
آسمانم تار و با غمت همراهم
میشنیدی کاش از قفس دل آهم
بعد تو ویرانی در دلم میماند
خانه ات اباد ای زخمه ی دلخواهم
امان از این عشق که بی تو کرده هر نفس حرامم این عشق
نشانده زهر عاشقی به کامم این عشق
امان از این عشق