بارون می باره
امروز آسمون تیره و تاره
دلش میخواد که بارون بباره
بارون می باره رو بوم خونه
من می مونم و دل دیونه
رفیق من بود تنهایی من
می خوندم آواز از گل و گلشن
تو گنجشگک بی آب و دونه
آمدی روی حصار خونه
برات میخونم که طوفان میره
دوباره جاش و آفتاب میگیره
توپر می گیری می ری اون دورا
من می مونم و آهنگ و صدا
تو پر میگیری میری اون دورا
من می مونم و این خاطره ها
اگه ترسیدی از رعدو خروش
یا از چنگال گربه ی چموش
دیگه نترسی گنجشگک زار
تو پر میگیری می ری گندم زار
منه، بیقرار با بغضی غمبار
برات میخونم خدا نگهدار