بیا ای راحت جانم تو را خانه کجا باشد
بیا ای درد و درمانم تو را خانه کجا باشد
تو منظوری و هم ناظر، تو پنهانی و هم حاضر
رموزت را نمیدانم تو را خانه کجا باشد
مرا مهجور میداری زغم در گریه و زاری
بگو ای ماه تابانم تو را خانه کجا باشد
به بام عرش بر رفتم حدیث شوق تو گفتم
تو هم جانی و جانانم تو را خانه کجا باشد
تو هم جانی و هم جانان تویی شاه همه خوبان
تو را خوانم تو را دانم تو را خانه کجا باشد
تو را خانه تو را خانه تورا خانه کجا باشد