نگو هیچی نیست جز یه عادت
دیگه خستم از این حالت
یه کاری کن بگم شاید تو هم دلتنگی برام
منو میکشه این جای خالی
تورو حس میکنم این حوالی
من چشمام به هرکی میفته چشم تو یادم میاد
نرو بیرون سرده تاریکه
ببین پاییز نزدیکه
دوریت واسم خود مرگه
نذار اون کابوس برگرده
بیرون سرده تاریکه
ببین پاییز نزدیکه
دوریت واسم خود مرگه
نذار اون کابوس برگرده
افسوس از این دیوونه که
به حرف هرکی دل میداد
حالا رسید جایی که هیچ
حرفی به کارش نمیاد
موندیم الان یه جای پرت
بین زمین و آسمون
برگرد و با من رو زمین
چندتا قدم بیشتر بمون
نرو بیرون سرده تاریکه
ببین پاییز نزدیکه
دوریت واسم خود مرگه
نذار اون کابوس برگرده
بیرون سرده تاریکه
ببین پاییز نزدیکه
دوریت واسم خود مرگه
نذار اون کابوس برگرده