تو رفتی و بدون تو بین چه آمد به سرم داغ تو در دل من است از غم تو جان به سرم
دریغ هر گناه تو به پای من حساب شد دلی که عتشق تو بود بر سر من خراب شد
تو رفتی و بدون تو وزن ترانه ام شکست تو از جوانیت بگو من که جوانه ام شکست
تو رفتی و بدون تو ثانیه رنگ سال شد گرفتن تو در بغل چه فرض در محال شد
پلنگ مغرور اگر به ماه نو نمیرسد کوه به کوه دست من به دست تو نمیرسد
تو رفتی و بدون تو وزن ترانه ام شکست تو از جوانیت بگو من که جوانه ام شکست
تو رفتی و بدون تو ثانیه رنگ سال شد گرفتن تو در بغل چه فرض در محال شد