آه شدم،ابر شدم،باریدم
باخبر از حال من خندیدی
کوه شدم سنگ شدم تاریکم
کاش یک بار تومیفهمیدی
کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش باران میزد و صحرا نبود
گفته بودم که بری دق میکنم
کاش میشد دیدنت رویا نبود
بارانِ لعنتی امشب ببار
که من خرابم، شکسته بالم، نایی ندارم
امشب ببار رو صورتم
آرامش ندارم،چشم انتظارم،راهی ندارم
اشکهای من سرازیر شده
بعد تو این مرد زمینگیر شده
آمدی قلبت ولی با ما نبود
رفتیو طفلیدلم پیر شده
بعدتو از همه چی جا ماندم
نیستی و درمانده تنها ماندم
آمدی جان مرا آتش زدی
رفتی و من از خودم جا ماندم
بارانِ لعنتی امشب ببار
که من خرابم،شکسته بالم،نایی ندارم
بارانِ لعنتی امشب ببار
که من خرابم، شکسته بالم، نایی ندارم
امشب ببار رو صورتم
آرامش ندارم،چشم انتظارم،راهی ندارم