خواهرم
خواهرم مثل طلا خالی از رنگ و ریا
خواهر زیبایم بود از جنس خدا
تو چه دانی بعدت گشته دل سنگ و سیاه
آه از آن زیبایی که برفت از بر ما
بعد مرگ تو دگر رفته از خانه صفا
از در و دیوار غم می چکد بر سر عزا
باورم نیست دگر نشنوم از تو صدا
این غم و این اندوه کرده ما را مبتلا
نیست بر ما زین پس هیچ در مان و دوا
مهدیه زیبای من رفته در عرش خدا
نور بارد از فلک بر تو ای بی همتا
از خدا خواه دهد در غمت صبر به ما