مرغ سحر ناله سر کن
داغ مرا تازه تر کن
ظلم ظالم جور صیاد
آشیانم داده بر باد
ای خدا
ای فلک
ای طبیعت
شام تاریک ما را سحر کن
نوبهار است گل به بار است
ابر چشمم ژاله بار است
این قفس چون دلم تنگ و تار است
شعله فکن در قفس ای آه آتشین
دست طبیعت گل عمر مرا مچین