مرا چشمیست
خون افشان
ز داغش
پریشانم پریشانم از فراغش
چه دارد ان که در بند غمش نیست
چه سود از زندگی بی اشتیاقش
دلی دارم دلارامش حسین است
سر آغاز و سرانجامش حسین است
در این عالم که هر کس را عزیزیست
عزیز جان ما نامش حسین است
به عشقش تا که قلبم مبتلا شد
همه سر درونم برملا شد
همینکه تربتش را سجده کردم
تو گویی کعبه ی من کربلا شد
مرا در دل تمنای حسین است
که قلب من فقط جای حسین است
بهشت ارزانیه خوبان عالم
بهش من تماشای حسین است
تو ای درد مرا درمان حسین جان
نوای نوحه ی باران حسین جان
بخوانم عشق را با سوز ترکی
منیم جانیم سنه قوربان حسین جان