تنهام و تنهاییامو دوست دارم
تنهاییام، میمونن کنارم
از بس که با هر کی نشستم زخم خوردم
با آدما، دیگه کاری ندارم
من همیشه کولهبارم پر از رفاقت بود
من به هر کی رسیدم بیصداقت بود
عشقش از رو عادت بود
همرنگ جماعت بود
خستهم از همه، از عشقای سیاه سفید
این قلبِ عاشقم یه روزِ خوب و خوش ندید
خستهم از همه، یه جوری باورم شکست
که رد نمیشم حتی از کنار آدمای جدید
کی به دادم رسید؟
من همهی مشکلاتم از مهربونیمه
اگه تو خودم شکستم و هیچی نگفتم از صبوریمه
حیف، همیشه با همه زیاد و با خودم کم بودم
کاش یه کم فکر خودم بودم
کاش فکر خودم بودم
خستهم از همه، از عشقای سیاه سفید
این قلبِ عاشقم یه روزِ خوب و خوش ندید
خستهم از همه، یه جوری باورم شکست
که رد نمیشم حتی از کنار آدمای جدید
کی به دادم رسید؟